رویکرد انتقادی نیچه به مسیحیت در باب معنای زندگی

thesis
abstract

زندگی و معنای آن اگر نه مهم ترین، بی تردید یکی از اساسی ترین دل مشغولی های نیچه در تمام دوران حیات او بوده است. آن اندازه مهم که او را بر آن داشته تا دیگر آموزه های خویش را در ربط و نسبت با انگاره ی «معنای زندگی» سامان بخشیده، و هیچ امری را مگر در راستای معنابخشی به زندگی برنتافته و در برابر هر آن چه که غایتی جز این داشته باشد، سرسختانه قد علم نماید. نیز او به اقتضای ژرف-اندیشی و آگاهی اش به زمانه، معناباختگی زندگی را در عصر و جامعه ای که در آن می زید نیک دریافته و بر آن می شود تا به سان طبیبی دلسوز و دردآگاه بشر روزگار خویش را از بحران فرا رو گذر داده، افقی درخشان و دل پسند در برابر دیدگان او بگشاید. به زعم نیچه «مسیحیت» کلیسائی و انگاره های بالیده از آن، در کنار اخلاق و فلسفه مسئول مستقیم پیدائی بحرانی هستند که او آن را «نیست انگاری» نام نهاده است. چه این که در بن آموزه های این هر سه، به وضوح عناصری در ضدیت با حیات و زندگی می یابد، که هر یک به طریقی با آفرینش یک «فراسو»، و تعالی آن به مثابه اوج آمال بشر، حیات و هستی این جهانی آدمی را به پای آن افسانه های موهوم ذبح کرده و بس بی ارزش داشته اند. از این روست که برای غلبه بر معضل پیش آمده چاره را در براندازی همه ی هنجارها و باورهایی می داند که در چنین بستر مسمومی پرورش یافته اند. لیکن نیچه همه ی میراث بشر و ارزش های مورد احترام او را ویران نمی کند تا انسان را در تهی واره ای از عدم و نیستی حیران و بی پناه رها سازد، بل اگر کمر به شکستن همه ی بت ها بسته است، از آن است که بدیلی شایسته و قابل اطمینان به جایگزین در کف دارد، و آن «باز ارزش گذاری همه ی ارزش ها» با رویکردی اشراف سالارانه و والاتبارانه و مبرّا از انحطاط برده صفتانه. رسالتی سترگ که برای تحقق آن پیامبری به نام «ابرانسان» برمی انگیزد تا به اعجاز اراده ی سرشار و آفرینش گرش، چونان تهی زندگانی را لبریز معنا سازد که سرمستانه تکرار مداوم آن را در هیأت «بازگشت جاودانه ی همان» آری گوید و همین هستی این جهانی را با همه ی کاستی ها و نابسندگی هایش عاشقانه در آغوش کشد.

similar resources

تحلیل انتقادی دیدگاه نیچه درباره معنای زندگی

مسئله معنای زندگی پرسشی اساسی است که پیش‌تر انسان معاصر غربی آن را در چارچوب مسیحیت پی می‌گرفت، اما به نظر نیچه، انسان اکنون در دورانی به سر می‌برد که چارچوب عقیدتی و ارزشی مسیحیت فرو ریخته است. در این دوران، انسان معاصر گرفتار نیست‌انگاری فراگیر شده است. از این‌رو، نیچه می‌کوشد معطوف به زندگی زمینی و در راستای اراده معطوف به قدرت، معنایی برای زندگی انسان معاصر طراحی کند که نتیجه‌اش آری‌گویی به...

full text

تحلیل انتقادی دیدگاه نیچه درباره معنای زندگی

مسئله معنای زندگی پرسشی اساسی است که پیش تر انسان معاصر غربی آن را در چارچوب مسیحیت پی می گرفت، اما به نظر نیچه، انسان اکنون در دورانی به سر می برد که چارچوب عقیدتی و ارزشی مسیحیت فرو ریخته است. در این دوران، انسان معاصر گرفتار نیست انگاری فراگیر شده است. از این رو، نیچه می کوشد معطوف به زندگی زمینی و در راستای اراده معطوف به قدرت، معنایی برای زندگی انسان معاصر طراحی کند که نتیجه اش آری گویی به...

full text

تحلیل دیدگاه ویگنز در باب معنای زندگی

  «جعل» و «کشف» دو پاسخ به چیستی «معنای زندگی» است. این بحث در چند قرن گذشته از مهم‌ترین مسائل مطرح در حوزه‌های علوم انسانی بوده است. آیا می‌توان در عین پذیرش معنای عینی برای زندگی به جعل معنا قائل بود؟ پژوهش حاضر سعی دارد این پرسش را با توجه به دیدگاه فیلسوف معاصر دیوید ویگنز پاسخ گوید. بر اساس نظریۀ ویگنز، معنای زندگی حاصل همراهی قوای ذهنی انسان و ارزش‌های عینی است. وی این دیدگاه را بر پایۀ ن...

full text

معنای زندگی از منظر نیچه و هدایت

معنای زندگی از اساسی ترین چالش هایی ست که در تاریخ، ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته است.از جمله ی این فیلسوفان نیچه است که در راستای جدا کردن حوزه ی دین از زندگی انسان، ابر انسان را عرضه می دارد. بیشتر بحث های نیچه را میتوان حول و حوش مسئله ای دانست که ما آن را " فرهنگ زندگی" می نامیم به همین جهت کاپلستون نیچه را فیلسوف فرهنگ نامیده. اما خود نیچه، خودش را فیلسوف زندگی خطاب میکرد. از نظر او ف...

نیچه: معنای زندگی، قدرت و اخلاق

در این رساله همه ی کوشش خود را به کار گرفتیم تا معنای زندگی،قدرت و اخلاق از نگاه نیچه را دریابیم دشواری کار این فیلسوف گرانمایه از آنجا آغاز می شود که هیچ معنای کلی و ثابتی را بر نمی تابد و هر ضرورتی را در شناخت و هستی،نیست و نابود می داند گفتنی است که او رویاروی فیلسوفان،خردمندان،پیشوایان دینی و زمامداران دیارخود ایستادگی می کند و همه ی فرهنگ غرب را مایه شرمساری می داند.بر چنین زمینه ای تنها م...

15 صفحه اول

"نیچه" و رویکرد دیونوسوسی به زندگی و مرگ

در نظر "شوپنهاور"، مواجهة آدمی با مرگ و رنج از او موجودی متافیزیکی ساخته است که به‌معنای جستجوگری برای یافتن پاسخ یا معنایی برای آن‌هاست. نیچه در فلسفة خود از همان ابتدا تا حد زیادی با این برداشت شوپنهاوری موافق است و ازاین‌رو در این مقاله کوشیده‌ام نشان دهم چگونه نیچه در آثار گوناگونش که هر کدام بازنمایندة مرحله‌ای از مرحله‌های اندیشه‌ورزی او هستند، می‌کوشد معنا و یا دست‌کم تسلایی برای مرگ پید...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023